anti devil با سلام به وب سایت پیمان پرودایس خوش آمدید آخرین مطالب
نويسندگان پنج شنبه 1 / 12برچسب:, :: 16:0 :: نويسنده : پیمان
بسم الله الرحمن الرحیم «تذکر:این مقاله جمع بندی مطالعات ،تحقیقات و نتیجه ی نظریات شخصی این حقیر می باشد» اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم: پناه میبرم به خدا از شر شیطان رانده شده شیطان یا ابلیس چیست؟ در قرآن آمده كه شیطان(ابلیس) جنی است كه به واسطه عبادت های زیاد خود به خدا تقرب پیدا كرده بود تا زمانی كه خدا كالبدانسان را از گل خلق میكند و در كالبد او از روح خود میدمد و انسان بعد از جان گرفتن به خدا سجده می كند وبه دستور خدا همه فرشتگان سجده می كنند بجز ابلیس. در آخر ابلیس بعد از گرفتن عمر طولانی و قدرت فریب مردم از بارگاه الهی رانده میشود . ( سوره حجر 26 الی 42) تذكر:البته ابلیس به طور مستقیم توانایی منحرف كردن انسانها را ندارد و نمی تواند به انسان حكومت كند و یا به طور مستقیم به انسان صدمه بزند .
ما در اینجا به بررسی 2 مورد كلیدی می پردازیم : 1نماد ها و 2تربیت افراد
1 - نماد ها كم كم تعداد فرزندان آدم زیاد شدند و در دهكده ی به نام بكه گرد هم جمع شدند در این دهكده هر كس صاحب خانه ای برای خود بود و تمام آنهابرای خود ملكی داشتند مردم این دهكده در مكان خاصی گرد هم می آمدند و به فرامین پیامبر خود (آدم) گوش میدادند در این مكان هر كس سوالی داشت می پرسید هركس مشكلی داشت می گفت و هر كس حاجتی داشت طلب می كرد به تدریج این مكان گسترش یافت و تبدیل به خانه ای شدكه مردم در آن تحصیل و عبادت می كردند به این شكل بود كه اولین خانه ای كه هیچ كس مالك آن نبود ولی متعلق به تمام مردم بود شكل گرفت به همین خاطر بعد ها به آن بیت الله گفتند .و این مكان تبدیل به اولین سنبل و نماد جامعه و اولین پدیده اجتماعی در میان پدیده های مجسم اجتماعی شد.
لازم به ذكر است كه نماد های مورد بحث ما 2 نوع است: 1دسته اول به معنی مكانهایی كه نماد خدا بوده بار معنایی بزرگی داشتند و مهم بودند چون هم نماد خدا بودند و هم بیانگر رابطه خدا با جهان و انسان بودند. 2 نمادهای بیهوده كه هیچ معنی ومفهوم خاصی ندارد . در میان قوم هود آن زمان كه هنوز دولتی تشكیل نشده بود مردم شروع به ساختن نماد های بیهوده كردند كه نه بت بودند نه مورد پرستش قرار میگرفتند و نه نماد موضوع خاصی بودند و هدفی غیر از عبث و بیهودگی در آنها نبود .كه در آیه 128 سوره ی شعراءگفتار هود به قومش را چنین میبینیم :آیا بر هر تپه ای بنایی میسارید كه در آن دست به بیهودكاری بزنید .در این زمان بود كه نماد بعل برای اولین بار ساخته شد و آن را به شكل سنگ مخروطی شكل میساختند پیدایش آن مربوط به حوالی مدیترانه و لبنان بود.و بعل تبدیل به اولین نماد بیهوده ی بشر شد و این نماد نسل به نسل ساخته شد ودر مكانهای مختلف مشابه آن را ساختند مانند :برجهای رامسس مصر كه مقابل همدیگر قرار گرفته اند و... و بعد ها در میان اعراب آنرا تكمیل كرده و به شكل انسان در آوردند (البته قبل از آن نیز بعل در میان فینیقیان به صورت پیکر کامل انسان مجسم شده بود)و گرد آن جمع میشدند و میگفتند ((هو البعل)) و بعد ها به اختصار آن را (هبل) صدا میزدند همان طور كه میدانید هبل یكی ازبزرگترین بت های اعراب جاهلیت بود .«تذکر: این موضوع مربوط به چگونگی روی آوردن مردم به بت پرستی نمی باشد و فقط مربوط به چگونگی پیدایش بت هبل است » این سیری كه یك نماد بی ارزش طی كرد و به یك بت كه نماد خدا بود تبدیل شد در واقع تمام طرح هایی بودند كه ابلیس آن را طراحی و به كمك انسان های سست بنیه و جاهل اجرا كرد. بعد از قوم هود قوم عاد پا را فراتر گذاشته و این نماد بی ارزش را تبدیل به یك برج عظیم كرده كه ارتفاع آن را تا 200 متر تقریب میزنند كه در آن برج بزرگ زندگی می كردند و از خود دفاع میكرند.و به تدریج نقش اجتماعی و فكری پیدا كرد و دیگر بیهوده نبود در ظاهر اولین حكومت و دولت مستقل و اولین حدود مرزی را تشكیل دادند كه در جای خود بسیار خوب است ولی در مقابل تبدیل به نماد تبعیض نژادی شده بود. برج بابل نماد قدرت و برتری قوم عاد بود به طوری كه قوم های دیگر مانند برده هایی برای قوم عاد بودند .به این شكل اولین قوم نژادپرست شكل گرفت. در اینجا می توان به این نتیجه رسید كه این نماد های بیهوده كه بعد ها تبدیل به نماد های شركی و طاغوتی شدند حربه ی ابلیس برای مقابله با اولین نماد توحید و یكسانی (كعبه) بود . متاسفانه در عصر معاصر نیز شیطان با كمك اصحاب خود (انسان های پیروی وی) كماكان نماد های مانند بعل و احرام و برج بابل را حفظ كرده (که امروزه آنها را به اسم ابلیسک میشناسیم )درشهر هایی مانند :واشنگتون ، نیویورك ، پاریس ،واتیكان ، برج های دقلوی امریكا و مالزی كه مانند برج های بعل رامسس هستند و.....این نماد ها درمكانهای قرار گرفتند(ابلیسک ها) كه ازدحام جمعیت زیاد است و مسیر حركت آنها طوری است كه به گرد ان می چرخند .و یا ساختمان های بسیار مجللی كه بیشتر از برآوردن حاجت انسان به تجملات ارزش میدهند متاسفانه مسائلی قبیل موارد ذكر شده در ناخودا گاه افراد تاثیر گذاشته و انسان را در عالم های رویا غرق كرده و از تقرب و نزدیكی به خدا باز میدارد. این مسئله و بحث نماد زدایی به قدری مهم است كه حضرت ابراهیم (ص) سالها پیش از قوم هود و پبدایش بعل در صحرای منا نماد كوچكی از بعل می سازد و آن را نماد شیطان میخواند و به آن سنگ می زند . كه متاسفانه دولت شیطان زده عربستان اقدام به تخریب آن میكند و جای آن را با دیوار های بیهوده پر میكند كار به جایی رسیده كه اصحاب شیطان پا را فراتر گذاشته و متاسفانه برج ساعت را كه همان نماد بعل و برج بابل است را تحت شعاع خانه ی خدا كه نماد توحید و جامعه ی واحد جهانی قرار دادند به طوری كه پیش از این هنگام ورود به شهر مكه نماد این شهر یعنی كعبه دل نوازی می كرد ولی در حال حاضر برج ساعت چشم نوازی میكند به شكلی كه انسان برای مدتی از قافل میشود كه در چه جایی قرار دارد.
2- تربیت افراد:
تماس او با پیروانش بطور پیوسته و همیشه تاریخ بوده است که به چند مورد اشاره می کنیم:
1-آموزه های کاهنان بابل (توسط هاروت و ماروت ) به نقل از امام حسن عسکر (ع) :پس از حضرت نوح(ص) سحر و اقدامات جادویی عوام فریبی رواج یافته بود به همین خاطر خداوند 2 فرشته (هاروت و ماروت)را فرستاد که با پیامبر آن زمان همکاری کرده و با کارهای ساحران مقابله کنند. آن دو فرشته به انسانها تذکر میدادند که آنچه که از ما می آموزید وسیله امتحان است و اگر تقوا نداشته باشید خودتان هم مانند ساحران میشوید.(بحارالنوار ج 59 ص 319،321،322)
تربیت شدگان شیطان در قرن معاصر اما این پیروزی ها درمقایسه با آنچه که در معبد سلیمان انجام می گرفت، قابل مقایسه نبود. در معبد سلیمان مردان صلیبی در حالی که خون به زانوها و افسار اسب هایشان رسیده بود، عبور کردند. اورشلیم توسط سپاه صلیبیان تصرف شد و به عنوان پایتخت آنها اعلام گردید.قلمرو آنان از فلسطین تا آنتیاک (در سوریه و ترکیه ) گسترش یافت و برای حفظ کشور گسترده خود نیاز به سازماندهی تازه و قدرت مندی بودند و به همین منظور سیستم طبقات نظامی را تشکیل دادند که اعضای این دسته از اروپا به فلسطین می آمدند . این افراد در مکان های شبیه صومعه زندگی می کردند و برای جنگ با مسلمانان آموزش نظامی میدیدند یکی از این دسته ها شوالیه های معبدبود. گروه شوالیه های معبد که نام دیگرشان «هم رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان است» در سال 1118 میلادی یعنی حدودا بیست سال بعد از اشغال اورشلیم توسط صلیبیان تشکیل شد موسسان این گروه دو شوالیه به نام «هیودی پیتر»و«گادفری دوسنت امر» بودند این گروه در ابتدا 9 عضو داشت ولی به تدریج رشد کرد. (همانطور که میدانید انتخاب نام معبد برای این گروه به دلیل مکانی بود که در آنجا مستقر بودند) آنها در کوه معبد در مکان معبد ویران شده یعنی همان مکان ویرانه های معبد سلیمان و مکانی که مسجد قبه الصخره (مسجدی که بر روی سنگی که پیامبر اسلام از ان معراج کرد بنا شده)در آن بنا شده ساکن بودند . آنها طی حفاری هایی که در محل استقرار خود یعنی ویرانه های معبد سلیمان انجام دادند اوراق و کتب سحر را که ابلیس در زمان حضرت سلیمان (ع) در آنجا دفن کرده بود یافتند .کمی بعد صلاح الدین ایوبی سردار بزرگ اسلام صلیبیان را در جنگ «هیتن» شکست داد و اورشلیم را رهانید . شوالیه ها با تحمل شکست و خسارات سنگین به اروپا بازگشتند و این کتب و تعلیمات را با خود به آنجا بردند آنها به قدرت خود در اروپا افزودند ،در فرانسه و سپس در سایر کشور ها به بخشی از دولت مبدل شدند این افراد به تدریج از دین مسیح برگشتند و به عقاید سری دیگری روی آوردند سرانجام در سال 1307 میلادی فیلیپ لوبل پادشاه فرانسه تصمیم گرفت اعضای این دسته را دستگیر نماید (به دلیل برگشت از دین مسیح و رواج عقاید خرافی) در پی یک دوره بازپرسی و محاکمه بسیاری از شوالیه ها به عقاید بدعت آمیز خود اعتراف کردند و اِقرار کردند که در میان خود به عیسی مسیح (ع) توهین می کرده اند سر انجام رهبران شوالیه های معبد که «استاد بزرگ» نام داشتند از جمله ژاگ دومالی در سال 1314 میلادی به دستور کلیسا و پادشاه اعدام و تعداد زیادی نیز زندانی شدند طی بازداشت های ناگهانی در سال 1307 میلادی بعضی از شوالیه های معبد موفق شدند بدون بجا گذاشتن ردی از خویش بگریزند تعداد محدودی از اعضای این گروه به تنها قلمرو پادشاهی اروپا که کلیسای کاتولیک را به رسمیت نمی شناخت یعنی اسکاتلند پناه بردند . آنها تحت حمایت «رابرت بروس» پادشاه اسکاتلند تشکیلات خود را احیا نمودند و همچنین آنها توانستند به مهم ترین لژ جزایر بریتانیا در زمان قرون وسطی یعنی لژ «وال بیلدرز» نفوذ کنند و عاقبت کنترل آنرا به طور کامل در دست گرفتند این لژ در اوایل عصر مدرن نام خود را به لژ فراماسونری تغییر داد .به طور کلی شوالیه های معبد ناپدید نشده و هنوز فلسفه، عقاید و تشریفاتشان در لباس مبدل فراماسونری پابرجاست. شواهد بی شمار تاریخی این موضوع را تأیید می کند و امروز شمار وسیعی از تاریخ دانان و تاریخ نویسان غربی ـ چه فراماسونر و چه غیر فراماسونر ـ این امر را پذیرفته اند. به رغم آنکه مکتب شوالیه های معبد به عنوان یک مکتب پایان یافته محسوب می شود اما هنوز هم تعلیمات این گروه تا به امروز در نزد بسیاری از اصول گرایان مسیحی محفوظ باقی مانده است. پیوندهای روزانه
پيوندها
|
|||
![]() |